⚡️ پیشوند در زبان‌شناسی یک وند است که پیش از فعل می‌آید و در معنای آن فعل تغییراتی پدید می‌آورد. این روش زایش فعل، یکی از مهمترین ویژگی‌های زبان‌ گیلکی است. (

رجوع شود به پست شماره ۱۰۴)

پیشوندها در زبان گیلکی در گۊیش‌های مختلف عبارت‌اند از:


هَ/ها/فا  (ha/fa)

این پیشوند قبل از فعل می‌آید و به آن معنی به سمت بیرۊن/ به‌ سمت بالا» می‌دهد.


مثال:

کشئن (=کشیدن)

هکشئن/ فاکشئن (=به سمت بیرۊن یا بالا کشیدن)


مثال:

کتن (=افتادن)

هکتن (=به سمت بیرۊن نشر پیدا کردن؛ منتقل شدن بیماری؛ سرایت کردن)


مثال:

رؤندن (=راندن)

هارؤندن (=به سمت بیرۊن هدایت کردن؛ مثلا هیش کردن مرغ‌ها)


فۊ/فَ/هۊ/هَ (ha/hu/fa/fu)

این پیشوند قبل از فعل می‌آید و به آن معنی به سمت پایین» می‌دهد.


مثال:

گۊدن (=کردن)

فۊگۊدن (=ریختن؛ به سمت پایین کردن)


مثال:

چمسن (=خم شدن)

فچمسن/ هچمسن (=به سمت پایین خم شدن)


د/دۊ/دؤ (da/du/do)

این پیشوند قبل از فعل می‌آید و به آن معنی در چیزی/ در جایی» می‌دهد.


مثال:

کتن (=افتادن)

دکتن (=در چیزی افتادن)


مثال:

مۊردن (=مردن)

دؤمۊردن (=در چیزی مردن؛ غرق شدن)



وَ/وی/ور/او (va/vi/var/u)

این پیشوند قبل از فعل می‌آید و به آن معنی بر/ از سر/ از سمت بالا» می‌دهد.


مثال:

گیتن (=گرفتن)

وگیتن/ویگیتن (=بر گرفتن؛ برداشتن)


مثال:

سادن (ستاندن)

اۊسادن/ وسادن (=بر ستاندن؛ برداشتن)


وا/و (va/ve)

این پیشوند گاه پیش از فعل می‌آید و به آن معنی باز، دوباره» می‌دهد و گاه معنی فعل را ناقص و جزئی» می‌کند.


مثال:

گردستن (=گشتن)

واگردستن/ وگردسن (=بازگشتن؛ برگشتن)


مثال:

بیشتن (=برشته کردن)

وابیشتن (=جزئی برشته کردن؛ تفت دادن)


در (dar)

این پیشوند پیش از فعل می‌آید و به آن معنی به سمت بیرۊن» می‌دهد.


مثال:

گۊدن (=کردن)

درگۊدن (=بیرۊن کردن)


مثال:

شؤؤن (=رفتن)

درشؤؤن (=در رفتن)


ج/جی/جا (ja/ji/je)

این پیشوند پیش از فعل می‌آید و معنی از درون به بیرون» به فعل اضافه می‌کند.


مثال:

کفتن (=افتادن)

جکفتن (=از درون در چیزی افتادن)


مثال:

ویشتن (=پریدن)

جیویشتن (=در رفتن)


 

فرهنگ


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها